۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

منتظر و چله نشین

برای دوباره دیدنت چله نشین شدم
وشبها به دنبالت در میان ستارگان می گشتم

اما به جرم بی ستارگی
همه شب به سادگی
کشته شدم،زنده شدم
ستاره چین تو شدم.
توهمیشه سفری و
از من بی خبری
من که برای دیدنت به کوچه می زدم
خانه نشین تو شدم.